سه دادنامه و یک نقد
(آسیب شناسی زنان شاکی از تعرض جنسی)
نوشته مرضیه محبی (وکیل پایه یک دادگستری)
مسئله این است؛ زنانی که آماج تعرض قرار میگیرند، به هنگام دادخواهی در دستگاه قضایی، خود را در معرض محکومیت و مجازات قرار میدهند، رویۀ دادگاهها، شکایت زنان علیه معترض را، اقرار به وجود رابطۀ نامشروع یا زنا، تلقی نموده و آنان را به منزلۀ یک حلقۀ ضروری برای تحقق پدیدۀ مجرمانه، محاکمه میکند. از این رو، در جامعۀ ما، زنان بر سر دو راهی دادخواهی و فراموشی ستمی که متحمل شدهاند سرگردان ماندهاند، به آراء زیر نگاه کنید، اینها نمونهای از رویکردها و دیدگاه دستگاه قضایی هستند، بیتردید نتیجۀ این نگاه بیاعتمادی بزهدیدگان به اجرای عدالت،روی آوردن به شیوههای شخصی انتقامجویی و مجازات مجرمین و بالیدن و ریشه دواندن جرائم ناموسی و خشونت علیه زنان در زیر پوست جامعه است. در نظام قضایی ما، هنوز ارادهای روشن برای همسویی باسیاستهای نوین کیفری دربارۀ بزه دیده شناسی دیده نمیشود و گفتگوها و بحثهای پراکنده راه به تغییر بنیانهای اندیشه و ساختاری نبرده است. اما وضعیت جامعه، رشد فزایندۀ آمار جرائم و بیاثر بودن سیاستهای کیفری مبتنی بر مجازات در کاهش این آمار و از سوی دیگر تحولات چشمگیر اجتماعی و افزایش حضور زنان در تمام سطوح جامعه، حکم میکند از تجربیات علمای حقوق و جرمشناسی و جامعهشناسی دراینباره بهره گیریم.
لطفاْ برای خواندن بقیه نبشته به ادامه مطلب بروید
در نوشته حاضر یکی از آثار رأی داوری بررسی و به این پرسش پاسخ داده میشود که اگر رأی داور یا داوران، برخلاف قوانین ماهوی و مؤجد حق و نظم عمومی و اخلاق حسنه باشد، صرفنظر از اینکه ذینفع بطلان رأی داور، نسبت به آن اعتراضی بکند یا نکند و یا اعتراض او خارج از موعد باشد - که در نتیجه قرار رد درخواست ابطال صادر شود - و یا اساساً دادرس دادگاهی که اجرائیه را صادر کرده و حکم داور زیر نظر او اجرا میشود معتقد به وجود کاستیهای جدی برشمرده بالا باشد؛ آیا چنین رأیی الزاماً پابرجا و قابلیت اجرایی دارد و دادرس بایستی چنین آرایی را اجرا کند یا خیر؟
این سخنرانی در آبان ماه 1391، در جمع اساتید، وکلا، قضات و دانشجویان حقوق در محل تالار دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد برگزار شده است.

بر اساس روایتی که ماوردی و قاضی ابی یعلی در کتب هم نام خود (الاحکام السلطانیه) آورده اند چند عرب درون خانه ای نئین (کَپَر) آتش افروخته و به شراب می نشینند. در همین اثنا خلیفه وقت سرزده به سراغ آنان رفته و درشتی آغاز می کند که مگر آتش افروختن در خانه های نئین را منع نکرده ام؟ شراب خواری هم که در شرع حرام است. اینک شما دو بزه مرتکب شده اید. عرب ها گفتند ای خلیفه تو نیز مرتکب دو جرم شده ای. چه خداوند تجسس و بی اجازه داخل خانه کسی شدن را منع کرده و تو این هر دو حکم خدا را نادیده گرفتی. خلیفه گفت: این دو تا به آن دو تا. و عرب ها را به حال خود گذاشت و رفت:
دادنامه ای صادره از دادگاه انتظامی کانون وکلای خراسان
این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی، گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی" خواهم زد. چرا و چگونه؟ می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.